لحظه رفتن تو از خونه دست و پام لرزیدن و سرد شدم
جلو اشکامو گرفتم آخه، به قول خودت یه پا مرد شدم
تو که رفتی خونه مون دلتنگه، سقفمون یواشکی نم میده
طفلی آینه مون چقد پیر شده، از وقتی رفتنتو فهمیده
خونه یک حس عجیبی داره، گلدونا رو آب دادم، خشکیدن
شاخه هاش قهره با دستام انگار، اونام این نبودنُ فهمیدن
پرده های خونه مون بی تو چروک، بی تو خونه مون زیادی سرده
دیگه دور سفره مون نیست کسی، هر کسی یه گوشه ای کز کرده
یه چیزی بگو دلم تنگ شده، کار بد کردم منو دعوا کن
داره پیرم می کنه تنهایی، خیلی می ترسم چشاتو وا کن
همه دورمو گرفتن اما، تنهایی خیلی خرابم کرده
خنده از لبام نیفتاده ولی، سیل اشکام خیس آبم کرده
بیا دستامو بگیر و پاشو، اومدم که با خودت برگردم
اگه برگردی باهام می بینی، کلی شمع توو خونه روشن کردم
تو که دستامو گرفتی یک عمر، ای خدا تو هم بگیر دستاشو
دلمو نشکن پُر از دلشوره م، مادرم تولدت شد پاشو
مادرم پاشو
یه چیزی بگو دلم تنگ شده، کار بد کردم منو دعوا کن
داره پیرم می کنه تنهایی، خیلی می ترسم چشاتو وا کن
نظر خود را بنویسید