یادت میاد تو بندر
یه شب کنار ساحل
دلتو دادی دو دستی
گفتی نداره قابل
گذشته هارو اون شب
آتیش زدم سوزوندم
هر چی خاطر خواه داشتی
همرو زدم پروندم
یه عاشقم که هیچوقت
یه لحظه دل نکنده
با اینکه خیلی عشقش
لجبازه و یه دنده
چه روزگاری داشتیم نگو نداشتیم
قول و قراری داشتیم نگو نداشتیم
همه میگن عشق نیست عادته
حرفشون از زو حسادته
من و تو دو تا کبوتریم
کبوترای عاشق
دوتا مهربون خجالتی
دیوونه های سابق
یه لحظم تو فکرم نبود که دل نبندم
نشستی به قلبم با این که سخت پسندم
چه خوبه که بازم بهم مثل قدیم شیم
من و تو ، تو با من مثل همیشه تیم شیم
نظر خود را بنویسید