خواستم بشینم پای شعر
رویات خط خطی کنم
رویات بردی از سرم
تنهایی زندگی کنم
خواستم که عشق خرج اون
چشمای معصومت کنم
آخر نشد توو بغلم
یه بارم آرومت کنم
دلم قرض گرفتیو ادای قرض نمیکنی
حتی یه بار مال خودت دلم فرض نمیکنی
چیزی به جز لبخند تو هوام صاف نمیکنه
دنیا رو هم بده به من بازم کفاف نمیکنه
از این همه تنهاییام یه ذره کم نمیکنی
آغوش من یخ کرد رفیق باز بغلم نمیکنی
دلم قرض گرفتیو ادای قرض نمیکنی
حتی یه بار مال خودت دلم فرض نمیکنی
نظر خود را بنویسید