قرار تنهایی ما
روز جدایی فردا بود
خلاصه فردا واسه ما شروع کل دردا بود
فردا قرار بود منو تو از هم دیگه جدا بشیم
فردا قرار بود همدم گریه بی صدا بشیم
از تو چه پنهون گل من من خیلی وقته بی توام
دیروز و فردا نداره برام چه سخته بی توام
یادش بخیر قلب تو بود برای من سنگ صبور
می خواستم عاشقت کنم هر جور شده حتی به زور
حالا که نیستی لااقل تسکین به قلب من بده
اون که نخواست پیشم باشی حالا کجاست صبرم بده
چه جوری باور بکنم رقیب من نازت کنه
شب ها کنارت بخوابه از خواب بیدارت کنه
یادته که زیر بارون تو دعا کردی بمیرم
منم قول دادم که دیگه عکستو بغل نگیرم
تو دعات گرفت و مردم اما
با همون یه قاب عکست می گذرونم شب و روزم
لحظه های آخر تو می ره از یادم به سختی
بدرقت اومدم اما دست تکون ندادی رفتی
یه دلخوشی دارم هنوز حالا که دارم می میرم
هر وقت که بارون بباره تو رو کنارم می بینم
نگاه به چشم خیس من به عشق پاکم نکنید
رفیق من رفته سفر چند روزی خاکم نکنید
شاید خوشش نیاد که من تو خاک و خونه پیرهنم
مردم چرا اون نمیاد با
سرخ به دیدنم
توقع داشتم می میرم حداقل نگاه کنه
حتی نیومد لحظه ای با جسم من وداع کنه
با جسم من وداع کنه با جسم من وداع کنه
نظر خود را بنویسید