این حریف خسته رو خسته تر نکن دیگه
این درای بسته رو ، بسته تر نکن دیگه
این همه سنگ نباش، این همه سخت نگیر
واسه ی عشق بمون، واسه ی عشق بمیر
من باید چیکار کنم منو باورت بشه
که یکم تحمل و عاشقی سرت بشه
این چه راه و رسمیه این چه امتحانیه
خوان هفصدم گذشت این چه هفت خوانیه
چشمات نمیبینن، پاهات نمیمونن
دستات نمیگیرن، این دست بیتابو
با من نمیخندی، با من نمیخونی
قابل نمیدونی، این چشم بی خوابو
من باید چیکار کنم منو باورت بشه
که یکم تحمل و عاشقی سرت بشه
این چه راه و رسمیه این چه امتحانیه
خوان هفصدم گذشت این چه هفت خوانیه
نظر خود را بنویسید