زُل میزنم به آینه رو به خودم می ایستم
انگار بعد از دیدنت اونی که بودم نیستم
تاریک بودم تو خودم تصویر تو مهتاب بود
انگار تا قبل از چشات هر چی که دیدم خواب بود
نگاهتو ازم نگیر که بی نگات سر در گمم
مثل تو دریا نیستم اما پر از تلاطمم
نگاهتو ازم نگیر فرصت بده فقط یکم
از حال و روز من نپرس بغضم نمیذاره بگم
یک عمر هر روز دلهره یک عمر هرشب بی قرار
یه عمره اما تو یه شب خودتو جای من بذار
میمیرم اون روزی که تو از روزگارم کم بشی
به آب و آتیش میزنم تا تو ام عاشقم بشی
نگاهتو ازم نگیر فرصت بده فقط یکم
از حال و روز من نپرس بغضم نمیذاره بگم
زُل میزنم به آینه رو به خودم می ایستم
انگار بعد از دیدنت اونی که بودم نیستم
تاریک بودم تو خودم تصویر تو مهتاب بود
انگار تا قبل از چشات هر چی که دیدم خواب بود
نظر خود را بنویسید