چرا بهونه میاری واسه جدایی از دلم
آسون نبوده داشتنت، آسون نمیدمت گلم
نذار واسه جداییا، دلت بهونه بیاره
اگه میخوای جدا بشی، اینم خودش راهی داره
بیخودی دعوا کن باهام، همش بکن بگو مگو
هرچی تو خونس بشکن و هرچی بدم میاد بگو
وقتی خواستم آروم بشم، پا روی غیرتم بذار
فکر منو اصلا نکن، زجرم بده دیوونه وار
وقتی میگم حق با توئه، بدتر باهام لجبازی کن
وقتی که تسلیمت شدم، دوباره از نو بازی کن
حتما میام کنار تو، دست روی شونت میذارم
دستمو پس بزن به من، بگو که تنهات بذارم
شاید برم کنار در، نذارمت که رد بشی
اونطوری مجبورت کنم از روی نعشم رد بشی
یا شایدم که آخرش به عادت بچگیام
کفشاتو قایم بکنم، نری به این سادگیا
اما بازم تو میری و میبینی نقشتم گرفت
من موندم و گلایه هام که باز دعاهام نگرفت
راستی فقط میخوای بری، یک کمی آروم تر برو
همین برا من بسه که بیشتر نگاه کنم تو رو
همین برا من بسه که بیشتر نگاخ کنم تو رو.
نظر خود را بنویسید