وقتی دیدم خشکو سردی پر کینه شد تمام تارو پودم
اعتراف اول اینه من زیادی زود قضاوت کرده بودم
همیشه واسم سوال بود تو خودت رفتی چرا پس گریه کردی
اعتراف دوم اینه من بهت نامردی کردم خیلی مردی
تو دوراهی وقتی موندم تو خودت رفتی که خوشبخت شم
میدونم اعتراف سوم اینه سخته تو فکر تو اما پیش اونم
از زمانی که تو رفتی هی زمان میره و من دیونه میشم
کاش فراموشی بگیرم یا زمان برگرده و برگردی پیشم
ای خدا خودت میدونی اون جمع جورم میکرد
بال و پرم بود من بدون اون میمرم ای خدا این اعتراف آخرم بود
نظر خود را بنویسید