اﻣﻮن از اﻳﻦ ﺷﺒﺎی ﺳﺮد ﻫﻴﺸﻜﻰ ﻣﺎ رو ﻧﮕﺎه ﻧﻜﺮد
اﻣﻮن از اون ﻳﻪ ﻧﺎرﻓﻴﻖ ﻛﻪ ﭘﺸﺘﻤﻮن ﻫﻰ ﺻﻔﺤﻪ ﭼﻴﺪ
اﻣﻮن از اﻳﻦ ﺣﺎل ﻋﺠﻴﺐ ﺳﻦ ﻛﻢ و ﻣﻮی ﺳﻔﻴﺪ
اﻣﻮن از اﻳﻦ ﮔﻠﺎﻳﻪ ﻫﺎ ﺷﺐ ﮔﺮﻳﻪ ی ﭘﻴﺎده ﻫﺎ
ﺣﺎل دﻟﺎ ﺧﺮاﺑﻪ ﻫﺎ ﻧﺸﻮن ﻣﻴﺪن ﻗﻴﺎﻓﻪ ﻫﺎ
با اینکه روشنه فردا بازم دلم تنگه
نمیدونم چرا دارن همه با من سر جنگ هی
دلامون خوش به اینکه آخر این قصه خوش رنگه
رفیق خستگیمونم همین دو سه تا آهنگه
کسی نموند منو ترکم کنه از این شبا منو ردم کنه
تو کوچه ها زدم قدم پره صدا منه
با اینکه روشنه فردا بازم دلم تنگه
نمیدونم چرا دارن همه با من سر جنگ هی
دلامون خوش به اینکه آخر این قصه خوش رنگه
رفیق خستگیمونم همین دو سه تا آهنگه
نظر خود را بنویسید