شبایه بعد تو سحر نداره
کسی از حال من خبر نداره
آخه عشقم درختی که شکسته
دیگه ترسی که از تبر نداره
هواتو کرده باز قلب پریشونم
مثله برگی میون باد و بارونم
بهت گفتم بری دق میکنم دیدی
چه دردی بعد تو افتاده تو جونم
هرچی بگی همونه برگرد
نبودنت چشامو تر کرد
نمیدونی دلم چجوری
با غم نبود تو سر کرد
هرچی بگی همونه برگرد
نبودنت چشامو تر کرد
نمیدونی دلم چجوری
با غم نبود تو سر کرد
چه روزایی رو تو تنهایی سر کردم
گذشتم از خودم واست خطر کردم
گذشتم از همه دارو ندارم
که شاید بشه باز پیش تو برگردم
هرچی بگی همونه برگرد
نبودنت چشامو تر کرد
نمیدونی دلم چجوری
با غم نبود تو سر کرد
هرچی بگی همونه برگرد
نبودنت چشامو تر کرد
نمیدونی دلم چجوری
با غم نبود تو سر کرد
نظر خود را بنویسید