نمونده هیچ نسبي صنمي
خو هیچ نفري نفهمید
چقد نسخیم پکریم
نگاه ع غمي هَچلیم
معطلیم درحدي
که ع قدیمم عقبیم
نمیشه بي تعلیمم فرجي
میگن نمیاد بدتر از این ولي از اینم بدتریم
میکنه منو همین عصبي
زیاده تلاشم تا طلاشم
کام میگیرم تا روا شم تا رها شم
کنحواس جمع
من وقت ندارمُ تو مستحبي مثل نماز شب
شباي بيتابي مي هي خشکه چشا ع گریه
با قرص میخوابم این دِ لِه تخممه اینبار فید شه
خوبه حس پرواز رها میشن غم ها
بدون دراما شده پر میکشن دردا
خوبم انقد سنگین تا کرده بودم
که مچاله شده بود این روحم
مثل مرداب فرو رفتم تو درد
برام میشه پلنا درست صددرصد اجرا
چون به یه موضوع میکنم از صدجهت من فکر آ
نیست دیگه نور چشي
اونکه زیر و رو میکشید
پي منفعت بود و اون بوو ميکشید
دست داده طُعمه به دستهاي گرگ
منطقیه خب که بیاد فرداي گوه
تو این زمان show مثل من توعم پروانه شو
تو عم پروانه شو تو عم پروانه شو
نفهمیدی خدایقصههات دیو بود
راستی این گناه لحظههات چی بود
بگو برا خوراک خندههات چی موند
رو کاغذ مينویسم صبورم اما صبرم کم اومد شد بي و
پس این اعصاب من کجا رفت که به کل نیستش
باید بشیم جاري بذار جدا شن بزنن جیم آري
تو این قفس روزگار که هستیم زنداني
شما بمون ولي من میل به پرواز دارم وجداني
خوبه حس پرواز رها میشن غم ها
بدون دراما شده پر میکشن دردا
اگه تاریخ تکرار بشه من تکرار نمیشم
من همین خوبم ببین منو اصلاح نمیشم
تاریکيهایی که منو احاطه کردن
خبر دارن از نور چراغ قلبم
جاي تو نيستش کنار من نه
به مشکلاتم میزنم یه آه با لبخند
تو درگیر سقوط ما پایه ثابت فینالاااااا
برا فکر کردن به تو وقتي ندارم من حالا
دیباعم زیبائم دیوانم
بخودم مینازم میتازم ميبالم
خوبه حس پرواز رها میشن غم ها
بدون دراما شده پر میکشن دردا
نظر خود را بنویسید