ی جوری رفتی که هیشکی اینجوری نرفته بود
گفتی حرفاتو ی جوری که دیگه بحثی نبود
من همش فکر میکنم که رفتنت حادثه بود
گفتی خستم ولی خستگی توی چشات نبود
دیگه چی مونده از این دل ک بخای بشکنیو
واسه اینکه تو نری چقدر زدم هر دریو
ولی میبینم تهش میخای بری بکنی تو
از منو عشقی(حسی) که بوده این وسط بگذریو
یادگاریت شده قرصایی که هرشب میخورم
تو که حالت خوبه و منم ک از قصه پرم
من همونم نبریدم تو میگفتی میبرم
دیگه برنگرد به این تنهایی عادت میکنم
آره برنگرد ب این تنهایی عادت میکنم
دیگه چی مونده از این دل ک بخای بشکنیو
واسه اینکه تو نری چقدر زدم هر دریو
ولی میبینم تهش میخای بری بکنی تو
از منو عشقی(حسی) که بوده این وسط بگذریو
نظر خود را بنویسید