یه شب از این قفس میبرم، همه چیو عوض میکنم
آدمای دورت همش بیخودن، میان تا یه جایی وقت تلف میکنن،
منو کسی چیزی بهم یاد نداد، خونواده درگیر و رفیقام خلاف،
چشم مامان نگران، خراب، توو فکر حال بده دیگران نباش،
موندم منو سفته ها تکی رفتن با بلیط لحظه آخری
بیشتر شد ضربه ها شدید،
یه کنج توو خلوت با هفته ها سریع، میگذشت منو پیرم میکرد،
یه روز آشتی با خودش تا بهم میزد،
بش میخندیدم کجان اون خنده هام از چی ترسیدن، کمتر بریز بیشتر بگم،
به حال خوب خودم یه نیشخند بزن، از من کسی نیست خسته تر،
توو جسمی که دنبال پیشرفتشم، همش توو لحظه خوشیا،
ترکیده همه چی به دست خودیا، بگو دست پری
یا نشستی یه کنجیو لنگ دو ریال، چقدر فرق داشت فکراش، لباس پوشیدنش،
حرفاش، تکساش، بهم می افتاد هر بار چشماش، توو نگاش میخوندم درد داشت انگار،
از اون همه چیزی کم نشد با اون هرچی رویا میچیدم نشد، همین آشناها پیچیدن منو،
چسبیدم هرچیو سفت بگیرم نشد..
شبیه تورو کسی نمی بینه تووی شهر، آدما تنهات میزارنو میشی پره درد، ی
ه راه دورو تاریک، بدون هم اتاقی، چه جوری میشه تنها هرچی بودو دوره کرد..
چند وقتیه با خودم قهرم، راهو کج میرم هرشب مست، بهتر هرچی خلوتر فقط،
پیش خونواده شرمندم،هیچی واسم نمونده بود، یه مشت حسرت که میگفت جوون بمون،
همه حسمو پرونده بود، پای مشکلات که پاش نمونده بود، مث راهی که نمیشد برگشت،
هنوز مینویسم حس خوندن هسسست، ذوم میشد رو هدفاش هر شب، بد بریده بود
ولی نمیگفت خستس، میدیدم توو عقده گمم یه لفظیو میام هی تف میکنم، همه
چی تخمی، تخمی، گذشت، تا خودمو ساختم این شکلی شدم، به خودم
هی انگیزه میدادم، خستم کرد گاهی تمرین زیاد،
الان با سرگیجه میخوابم، وقتم رفت پای الکل و سیگار،
به هیچی اعتماد نکن توو مشتات جا بده خواستتو،
هرکی قفل روو گره هات زدو درای پشت سرت که دیگه باز نشد،
مینویسم هنوز لای یه دفتر، مث قدیم میشه کاغذا خط خطی،
بگو چی میشه از دید تو حسرت؟
چی باعث شد آدمای دورتو خط زدی، صدا نسلمو کسی نشنید تش،
مث هرچی که شهرداری تخریب کرد،
آخراشه بگو بریزن بیشتر، تنها بزرگ شدیم بگو تبریک مرررد..
نظر خود را بنویسید