از اون موقعی که یادم میادو دستو پایی به گل زده اییم
هه
دیوار تنهایی دلمان انقدر بلند بود
که هیچوقت نتونستیم از اون ور دیوار نگاهی به خوشبختی بیندازیم
هی بگذریم
این موزیکم واسی اونی میخونم که خودش خوب میدونه بخاطر اونکه من خواننده شدم
خودش خوب میدونه که هروقت یاد خاطراتش میفتم بغضم میترکه
واسه اینکه کسی اشکامو نبینه اونو توی وجودم حبس میکنم
آخه جز خودش کسی اشکمو ندید
.
شروع میکنم به نام خدا
ولی بی معرفت تنهام گذاشت
تنهام گذاشت
دیدمش تو کوچه بارفیقم
رفیقم
همونکه بهم میگفتش داداش
آخرش زخمشو جا گذاشت
زخمشو جاگذاشت
پشتم حرف میزد
ولی توروم وجودشو نداشت
.
.
منو این حال خرابم
همه دستم جای تیغه
غصه هم بامن رفیقه
اونی که عاشقش بودم
دیگه تو خوابی عمیقه
ببین من همون دیونم
که نشستم کنج خونم
هی دارم واست میخونم
.
.
این همه فاصله خیلیه
میدونی که حسم بهت دلیه
حسم دلیه
اشکام سرازیر میشه
سرازیرمیشه
آخرین ویست مال ۲ساله پیشه
قفلیم رو این ویسات
دستت تو دستش
یهو قلبم وایساد
قلبم وایساد
.
.
انکه بر خانه غم عشق تو مهمانم کرد
خاطرش شاد که شرمندی احسانم کرد
گفته بودم که ننوشم می عشرت نکنم
فصل گل امدو از گفته پشیمانم کرد
جان من از مرض عشق به فرمان توشد
نازم ان دردکه شایسته ی درمانم کرد
هدهد باد صبا نامه بلقیس وشی
بر من آورد از ان نامه سلیمانم کرد
انکه از برگ گلش خار خلد برکف پا
چشم بد دور که جابرسرمژگانم کرد
دوش از زلف شکن در شکنت باد صبا
بسکه آشفته به من گفت پریشانم کرد
بی تو ای غنچه دهان سیر گلو گردش باغ
غنچه سان تنگدل و سر بگر بیابانم کرد
آفرین بر قلم شهد فشانت آتش
که ز شیرین سخنی شهریه ایرانم کرد
.
.
عکساشو میبینم دلم میگیره
ویساشومیشنوم حالم میگیره
روزی که تو بیای دیگه دیره
عشقت اینجا داره میمیره
چقد گریه کردم پشتت ندیدی منو
انقد شکسته شدم نشناختی منو
فکرت هرشب میاد تو سرمو
بهم میریزه این مغزمو
دیونه موندم من تو این خونه
بیاپیشم حالا به هر بهونه
این دیونه هنوز داره برات میخونه
برات میخونه
.
.
چقد صدات کردمگفتم بیمن جایی نرو
اخه چقدصدات کروم ولی ندیدچشات منو
عشق ما مثل پرندس که یکیشون میپره
به همون اسمت قسم که واسه من عزیز تره
انقده مست میکنم که یادت از سرم بره
ولی خب چیکار کنم اسمت همش رولبمه
داستان بازی عشق ما به آخرش رسید
اخر داستان که مجنونم به لیلیش نرسید
نظر خود را بنویسید